جدول جو
جدول جو

معنی دغل درای - جستجوی لغت در جدول جو

دغل درای
(رَهْ نَ رَ تَ / تِ)
عیب گوی. (آنندراج) ، منافق. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دغل کاری
تصویر دغل کاری
حیله گری، مکاری، دغلی
فرهنگ فارسی عمید
(دَغَ دَ)
عیب جویی. عیب گویی:
گر پیشه کنم غزل سرایی
او بیش کند دغل درایی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دَ غَ)
حالت و چگونگی و عمل دغل دار. رجوع به دغل دار شود، عیب جویی. عیب گویی. (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف دغل درای و دغل درایی است، نفاق. (ناظم الاطباء). دورویی
لغت نامه دهخدا
(دَ غَ دَ)
صاحب برهان قاطع این ضبط را آورده است و گوید کنایه از عیب جوی و عیب گوی و منافق است، اما ظاهراًاین ضبط مصحف دغل درای باشد. رجوع به دغل درای شود
لغت نامه دهخدا
(رَهْ زَ دَ / دِ)
دغل دارنده. دارندۀ دغل. ناسره دار. که سیم یا زر تقلبی دارد، توسعاً، مکار و فریبنده: این رافضیان همه دغل دارانند. (کتاب النقض ص 428)
لغت نامه دهخدا
(دِ دَ)
آنکه مبتلی به شکم درد مزمن است. مبطون. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دغل داری
تصویر دغل داری
نفاق دورویی، عیب جویی عیب گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغلداری
تصویر دغلداری
آک گویی آک جویی (آک عیب)، دو روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغلدری
تصویر دغلدری
آک گویی، دو رویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغل کاری
تصویر دغل کاری
تقلب
فرهنگ واژه فارسی سره
تقلب، حقه بازی، قلاشی
متضاد: درستکاری
فرهنگ واژه مترادف متضاد